تراكم ديناميكي خاك
از ويكيپديا، دانشنامهٔ آزاد
تراكم ديناميكي خاك يكي از روشهاي بهسازي خاك است.
در احداث خاك ريز شاهراهها، سدهاي خاكي ، آماده سازي اراضي صنعتي ، پالايشگاهي و كارهاي زيربنايي متعدد ديگر نياز داريم تا خاك سست را به آن حد از تراكم برسانيم تا خواص مكانيكي خاك بهبود يابد. به عملهايي كه باعث رسيدن به اين مقصود ميشود بهسازي خاك ميگويند كه يكي از انواع آن ايجاد تراكم است . از فوايد تراكم مي توان به افزايش باربري خاك، كاهش نشستهاي ناخواسته، و امكان افزايش شيب شيروانيها ضمن حفظ پايداري آنها اشاره كرد. تراكم سطحي با دستگاههاي معمول از جمله غلتكهاي استوانهاي صاف، پاچهبزي و چرخ لاستيكي ميتواند تا ۳۰ سانتيمتر سطح خاك را متراكم كند. در صورتي كه بخواهيم تراكم در لايههاي عميقتر خاك رخ دهد مي بايست از تراكم ديناميكي و ارتعاشي استفاده كنيم.
محتويات
۱ سازگاري
۲ اصول روش
۳ درجهٔ تراكم
۴ روشهاي تركيبي و تكميلي ابر تراكم
۵ زه كشي و پائين بردن سطح سفره آب زير زميني
۶ مكش و ايجاد خلاء در خاكها
۷ نصب زهكشهاي نواري مركب (فتيلههاي زهكش)
۸ استفاده از فتيلههاي مكنده (نوارهاي مكنده مركب)
۹ جايگزيني ديناميكي
۱۰ منابع
سازگاري
تراكم ديناميكي عميق براي شرايط زير مناسب است:
- خاكريزهاي سست و نيمه اشباع
- خاك هاي اشباع با زهكشي آزاد
- لاي هاي با نشانه خميري كمتر از 8
- خاك هاي رسي با درجه اشباع پايين ( درصد رطوبت كمتر از حد خميري)
تراكم ديناميكي عميق به طور كلي براي خاك هاي رسي با نشانه خميري بالا ( بيشتر از 8) و درجه اشباع بالا توصيه نمي شود. اگرچه اين روش براي بهسازي خاك هاي رسي نيز در برخي كشورها استفاده شده است. اغلب جهت كاهش فشار آب حفره اي ناشي از تراكم ديناميكي عميق، زهكشي مورد نياز است. زمان انتظار معيني نيز براي از بين رفتن فشار آب حفره اي اضافي ضروري است. سطح آب زيرزميني بالا (حدود 2 متري سطح زمين) باعث به حداقل رسيدن تاثير تراكم ديناميكي مي شود كه تحت چنين شرايطي زهكشي بسيار ضروري است. تراكم ديناميكي عميق زماني مقرون به صرفه است كه مساحت سايت بيشتر از 5000 متر مربع باشد.[۱]
اصول روش
فرايند كار تراكم ديناميكي ساده است: وزنهاي به وزن ۵ تا ۴۰ تن را از ارتفاع ۱۰ تا ۳۰ متري رها ميكنند و انجام اين كار به دفعات باعث تراكم عميق توده خاك مي شود.
در طول فرايند تقويت شالوده با افتادن چكش از ارتفاع ۲۰ متري به سرعت ۷۲۰ كيلومتر بر ساعت ميرسيم كه در قويترين زلزلهها رخ مي دهد و باعث تخريب ساختمانها ميشود. بنابراين استفاده از اين روش در نزديكي ساختمانها باعث ايجاد خسارت ميشود. با اين وجود تحقيقات اهميت استفاده از اين روش را براي ساخت ساختمانهاي ايمن نشان داده است. موجهاي شعاعي حاصله از تراكم ديناميكي در سه محور مختصات باعث لرزش و در نتيجه تراكم خاك ميشود.
درجهٔ تراكم
درجه تراكم كسب شده بستگي به عوامل زير دارد:
وزن وزنه.
ارتفاع سقوط.
فواصل نقاطي كه وزنه بر روي آن ميافتد.
عمق مؤثر تراكم در اين روش معمولاً ۱۰ الي ۳۵ فوت است. اگر به صورت اصولي اين كار انجام شود ظرفيت باربري پي را مي توان تا ۳۰۰۰ پوند بر فوت مربع با نشست قابل قبول گسترش داد.
منابع: ويكي پديا و talagostar . com
پيوند هيدروژني
از ويكيپديا، دانشنامهٔ آزاد
Intramolecular hydrogen bonding in اكاك helps stabilize the enol tautomer
مثالي از پيوند هيدروژني بين ملكولي، گزارش از Meijer و همكاران .[۱]
پيوند هيدروژني بين اتمهاي هيدروژن و اتمهايي كه الكترونگاتيوي بالايي دارند شكل ميگيرد. اين پيوندها مي توانند بين ملكولهاي مختلف و يا بين اتمهاي مختلف يك مولكول (درون مولكولي) ايجاد شوند. پيوند هيدروژني (۵-۳۰ kj/mol) از پيوندهاي يوني و كووالانس ضعيفتر است. اين نوع پيوند شيميايي در هر دو نوع مولكولهاي غير آلي (مانند آب) و آلي (مانند DNA) ديده مي شود./
محتويات
۱ پيوند
۲ مقايسهي انرژي پيوند هيدروژني با ديگر پيوندها
۳ پيوند هيدروژني در آب
۴ آب پيوندي
۵ پانويس
۶ منابع
۷ پيوند به بيرون
پيوند
اين پيوند درون تركيباتي ديده ميشود كه هم هيدروژن و هم عناصر با الكترونگاتيوي بالا (مانند:اكسيژن، نيتروژن، فلوئور) وجود داشته باشد.
مقايسهي انرژي پيوند هيدروژني با ديگر پيوندها
انرژي پيوند هيدروژني تقريبا 20 كيلوژول بر مول است . بنابراين ، پيوند هيدروژني، ضعيفتر از پيوندهاي كووالانسي يا يوني كه حدود چند صد كيلوژول بر مول انرژي دارند ، مي باشد اما از جاذبه هاي موقت با دامنه ي كوتاه كه به نيروهاي واندروالس معروفند - با انرژي تقريبي 4 كيلو ژول بر مول- قوي تر مي باشد . بنابراين ، پيوند هيدروژني مسئول بسياري از خواص منحصر به فرد آب در مقايسه با مولكول هايي با اندازه ي مولكولي يكسان است .[۲]
پيوند هيدروژني در آب
شبيهسازي شده پيوند هيدروژني در آب.
هنگامي كه مولكولهاي آب در كنار هم جا ميگيرند، ميان اتم اكسيژن از يك مولكول (كه جزئي بار منفي دارد) و اتم هيدروژن از مولكول ديگر (كه جزئي بار مثبت دارد) نوعي كشش يا پيوند «الكترواستاتيكي» شكل ميگيرد كه همان پيوند هيدروژني است.
به دليل نظم تقريبا ۴ وجهي الكترونها پيرامون مولكول آب، هر مولكول آب به طور بالقوه ميتواند با ۴ مولكول آب ديگر پيوند هيدروژني برقرار كند. همين پيوند هيدروژني ميان مولكولهاي آب، موجب چسبندگي سطحي شديد روي آب مايع شده است.
پيوند هيدروژني موجب ويژگيهاي شگفتي در آب شده است. براي نمونه:
بالا بودن ظرفيت گرمايي
بالا بودن گرماي نهان تبخير
افزايش حجم غيرعادي در مقابل كاهش دما( از 0 تا 4-درجه سانتي گراد )[۳]
آب پيوندي
پيوند هيدروژني علاوه بر ايجاد واكنش بين مولكول هاي آب ، مسئول جاذبه ي بين مولكول هاي آب با ساير مولكول ها يا سطوح است . به عنوان مثال ، پيوند هيدروژني اساس تشكيل لايه آبي است كه در اطراف ماكرومولكول هاي مهم بيولوژيكي نظير پروتئين ها ، اسيدهاي نوكلئيك و كربوهيدرات ها وجود دارد . اين لايه ها به طور محكم پيوند برقرار كرده و به شدت آرايش يافته اند ، اغلب به آب پيوندي Bound water معروفند . برآورد شده است كه آب پيوندي 30 درصد وزن خشك مولكول هاي پروتئين هيدراته را تشكيل مي دهد . آب پيوندي براي پايداري مولكول هاي پروتئين مهم است . آب پيوندي لايه اي ضربه گير در اطراف پروتئين ايجاد مي كند كه مانع از نزديكي زياد مولكول ها و در نتيجه (مانع از ) توده اي شدن و رسوب آن ها مي شود.[۴] در آب شناسي آب پيوندي لايه بسيار نازكي است كه مواد معدني را احاطه مي كند .
منابع: ويكي پديا و talagostar . com
تالاب
از ويكيپديا، دانشنامهٔ آزاد
تالاب انزلي
تالاب آب شيرين در فلوريداي آمريكا
تالابها محيطهايي هستند كه مشخصاتشان چيزي ميان خشكي و آب است. تالابها ممكن است همواره داراي آب باشند يا اينكه گاه خشك و گاه آبدار باشند. برخي تالابهاي نزديك دريا با جزر و مد تغيير وضعيت ميدهند.
مشخصه اصلي تالابها ماندگاري نسبي آب در آنها است. آب تالابها ممكن است شور باشد يا شيرين.
كنوانسيون رامسر معاهدهاي بينالمللي است كه در ۱۹۷۱ امضا شدهاست به منظور حفظ و نگهداري تالابها ميباشد. در اين كنوانسيون فهرستي از تالابهاي مهم جهان نيز تهيه شده كه به «فهرست رامسر» شهرت دارد. در اين فهرست بريتانيا با ۱۶۴ تالاب از لحاظ تعداد و كانادا با ۱۳۰ هزار كيلومتر مربع تالاب، از لحاظ وسعت ركورددار است. مقر دائمي كنوانسيون در گلند، سوئيس است.
محتويات
۱ تالاب ها در ايران
۲ انواع تالاب
۳ جستارهاي وابسته
۴ منابع
تالاب ها در ايران
وضعيت آلودگي تالاب ها در ايران همواره مورد نقد بسياري از دوستداران محيط زيست در اين كشور است. عدم مديريت پسماندها و فاضلابها در محيط تالابي، قطعه قطعه كردن تالاب، آتش زدن حوضچههاي نفتي در تالاب از ابتداي حضور تا كنون و تخليه پسماندهاي نفتي در محدوه تالابي كه از تخلفات ميدان نفتي آزادگان در هورالعظيم است، عدم ارائه برنامههاي احيايي و... از بحث هاي اين فعالان محيط زيست است. فعالان زيادي در اين حوزه، بارها به اين مسائل پرداختهاند. [۱] [۲] [۳]
گري لوييس هماهنگ كننده مقيم سازمان ملل متحد در ايران اعتقاد دارد كه در يك قرن گذشته دو سوم تالاب هاي دنيا از بين رفته اند و اكنون فقط 33 درصد از كل تالاب هاي 100 سال گذشته باقي مانده است .
وي با بيان اين موضوع كه مشكل نابودي تالاب ها تنها مختص ايران نيست بلكه كشورهاي زيادي درگير اين موضوع هستند اعتقاد دارد در مدت دو سال گذشته اقدامات خوبي در زمينه حفاظت از تالاب ها در ايران انجام شده و مباحث محيط زيستي ارتقا يافته است.[۴]
انواع تالاب
يك تالاب كوچك در شهرستان مارشال، ايالت ايندياناي آمريكا.
باتلاق زمينهاي آبدار يا خيس پر از گياه و درخت.
مانداب يا هور با آبي راكد و باز و گياهان كوتاه بيشتر از جنس علف و ني.
خلاش آبگيري است كه رستنيهاي آن پوسيده باشد.
خلنگزار تالابهايي به شكل خارستان.
لشاب تالابي نيزاري است كه آب آن از گياه آكنده شده و هواي كمي ميگيرد.
تالابهاي مصنوعي كه براي سيلگيري رودخانهها و درياها درست ميشود، مانند پروژههاي چاهنيمه در سيستان.
آببندان گونهاي از تالابهاي مصنوعي ساخته دست بشر براي پرورش ماهي و ذخيره آب.
جستارهاي وابسته
مانداب
مرداب
تالاب انزلي
منابع
[۱]
[۲]
[۳]
دو سوم تالاب هاي دنيا درسده گذشته نابود شدند . [خبرگزاري جمهوري اسلامي(ايرنا)
مشاركتكنندگان ويكيپديا، "Wetland"، دانشنامهٔ آزاد. (نسخهٔ ۲۱ ژوئيهٔ ۲۰۰۶).
جعفري، عباس، فرهنگ بزرگ گيتاشناسي (اصطلاحات جغرافيايي)، تهران: انتشارات گيتاشناسي، چاپ دوم، ۱۳۷۲ خورشيدي.
[نمايش]
ن ب و
تالابهاي ايران
[نمايش]
ن ب و
زيستبومها و قلمروهاي زيستجغرافيايي
منابع: ويكي پديا و talagostar . com
كمپوست
از ويكيپديا، دانشنامهٔ آزاد
فرآوري پوسال در آلمان
فرآوري خانگي پوسال
پوسال[۱] يا كمپوست پسماندهاي آلي تجزيهشده و نسبتاً پايدار حاصل فرايند پوسش هستند و پوسش يا كمپوست كردن عمل پوساندن و تجزيه بقاياي گياهي، حيواني و يا زبالههاي شهري همچنين لجن فاضلاب است كه تحت شرايط خاص و روشهاي گوناگون انجام ميگيرد. اين عمل شايد كهنترين روش بازيافت باشد. مواد آلي موجود در توده مصرفي براي كمپوست از ضايعات كشاورزي، مواد خوراكي و زبالههايي است كه از راه تجزيه هوازي و بيهوازي به خاك سياه و سفيد غني تبديل ميشوند كه به عنوان كود در كشاورزي مصرف ميشود. فرايند كمپوست بسيار ساده است و بهدست افراد با تجربه در خانههاي خود، كشاورزان در زمينهاي شان، و به شكل صنعتي نيز انجام ميشود. كمپوست حاصل فعاليت بيولوژيكي ميكرورگانيسمهايي است كه توانايي شكستن مولكولهاي درشت مواد آلي را دارا ميباشند.
اين كود كه از پسماندهاي كشاورزي، خانگي و خوراكي توليد ميشود يكي از عاليترين كودها براي مصارف كشاورزي به شمار ميرود و توليدكنندگان گل و گياه نيز امكان بهرهگيري از اين كود را دارند. منيزيوم و فسفات موجود در اين كود سبب آبرفتي شدن خاكهاي كشاورزي و جذب سريع تر مواد مغذي درون خاك ميشود. كمپوست، خاك بسيار غني و مورد استفاده است كه در مكانهايي همچون در باغها، محوطه سازي، باغداري، و كشاورزي به عنوان كود بكار ميروند. كمپوست به عنوان يك آفت كش طبيعي براي خاك نيز ميباشد. در خاك پوسال اكوسيستمها براي كنترل فرسايش، زمين و جريان بهسازي خاك، ساخت و ساز تالاب، و به عنوان پوشش دفن زباله بسيار مفيد است.
محتويات
۱ تاريخچه
۲ سودمنديها
۳ روشهاي پوسش
۳.۱ روش تراكتوري
۳.۲ روش دپوي پشتهاي
۴ چگونگي توليد
۴.۱ رطوبت
۴.۲ جريان هوا
۴.۳ دما
۴.۴ پياچ پوسال
۴.۵ نسبت كربن به نيتروژن
۵ نقش ميكروارگانيسمها
۶ استفاده از پوسال در مزرعه
۷ كمپوست سازي صنعتي
۸ كمپوست سازي خانگي
۹ جستارهاي وابسته
۱۰ پانويس
۱۱ منابع
۱۲ پيوند به بيرون
تاريخچه
كمپوست از واژهاي لاتين Compositus و به معناي مخلوط و يا مركب اقتباس شده است. كمپوست و بازيافت بقاياي حيوانات از هزاران سال پيش شناخته شده بوده است؛ و در اروپا دانشمنداني چون هومر و ارسطو به آن پرداختهاند.
سودمنديها
فرايند طبيعي پوسش، مواد آلي را به مادهاي غني دگرگون ميسازد. پوسال حاصله مكملي بسيار سودمند براي بهبودي و بهسازي و تقويت خاك است. تركيبات توليد شده در اين فرايند به آساني براي گياهان قابل جذب است و جايگزيني ديگر براي كودهاي شيميايي در كشاورزي است.[۲] استفاده از پوسال ساختار خاك را ارتقا ميدهد، محتواي خاك را تقويت ميكنند و سبب ميشود خاك مدت زمان بيشتري بتواند آب را در خود نگه دارد. كمپوست قدرت باروري خاك را افزايش ميدهد و كمك ميكنند ريشههاي سالم در گياه رشد كند. اين كود همچنين براي كنترل فرسايش، احيا و ساخت زمينهاي مرطوب به عنوان پوشش به كار ميرود. كمپوست همچنين با ماسه مخلوط ميشود و براي زهكشي زمين به كار ميرود.
منابع: ويكي پديا و talagostar . com
خاكآهك
از ويكيپديا، دانشنامهٔ آزاد
مرز ميان خاكآهك (پدوكال) و خاكآهن (پدالفر) در آمريكا كه ماربوت ترسيم كرده در نزديكي نصفالنهار ۹۸ درجه و محدوده بارش سالانه ۳۰ اينچ قرار دارد.
خاكآهك (pedocal) خاك نواحي خشك و يا نيمهخشك است كه سرشار از كلسيم است.
خاكآهك گروه بزرگي از خاكها است كه در فرايند تشكيل آنها عنصر كلسيم انباشته شود. اين خاكها در مناطق خشك و نيمهخشك قرار دارند وبه دليل كم بودن آبشويي در اين مناطق داراي تجمع كربنات كلسيم CaCO3 هستند. در اين خاكها لايههاي سخت و متراكم زغال هم يافت ميشود.
در مناطق بياباني كمبود بارندگي، سازندهاي زمينشناسي تبخيري داراي املاح، فزوني تبخير از سطح خاك سبب تجمع نمكهاي محلول در سطح خاك ميشود، همچنين بعلت بارندگي كم ممكن است سطح خاك توسط رسوبات بادي در نتيجه فرسايش بادي پوشيده شود. بنابراين خاكهاي مناطق خشك برعكس خاكهاي مناطق مرطوب كه خاكآهنهاي آبشويي شده ميباشند، خاكآهكي هستند. شانتز (۱۹۵۶) عقيده دارد كه خاكآهكها بيش از ۴۳ درصد سطح زمين را پوشاندهاند.
در طبقهبنديهاي قديمي، دو دسته خاك ديگري كه در برابر خاكآهك قرار ميگيرند خاكآهن pedalfer و لاتريت Laterite هستند. خاكآهن خاك نواحي مرطوب و گرم است كه سرشار از آلومينيوماند. لاتريت نوعي خاك حاوي مقدار زيادي آهن و آلومينيوم است كه در مناطق گرم و مرطوب گرمسيري شكل ميگيرد.
خاكآهن
از ويكيپديا، دانشنامهٔ آزاد
مرز ميان خاكآهن (پدالفر) و خاكآهك (پدوكال) كه ماربوت ترسيم كرده در نزديكي نصفالنهار ۹۸ درجه و محدوده بارش سالانه ۳۰ اينچ قرار دارد.
خاكآهن (pedalfer) خاك نواحي مرطوب و گرم است كه سرشار از آلومينيوماند.
خاكآهنها گروه بزرگي از خاكها هستند كه در فرايند تشكيل آنها مقدار اكسيد فلزات سهظرفيتي بيش از سيليس است.[۱] آهك خاكآهنها شسته شده و حاوي مقادير قابل ملاحظهاي از سسكوئيكسيدها است. معمولاً خاكهاي موجود در مناطق گرم و مرطوب و شرجي و جنگلهاي استوايي جزء اين گروه از خاكها به شمار ميآيند.
مقدار آهن و آلومينيوم بصورت اكسيد در خاكآهن قابل توجه است و كلسيم كم دارد. به دليل آب بيشتر در منطقه، هوازدگي در خاكآهن بيشتر است و كانيهاي رسي كه در اثر هوازدگي شيميايي حاصل ميشوند، در اين خاك نسبت به نوع خاكآهك بيشتر است.
دو دسته خاك ديگري كه در برابر خاكآهن قرار ميگيرند خاكآهك pedocal و لاتريت Laterite است. خاكآهك خاك نواحي خشك و يا نيمه خشك كه سرشار از كلسيم است. لاتريت نوعي خاك حاوي مقدار زيادي آهن و آلومينيوم است كه در مناطق گرم و مرطوب گرمسيري شكل ميگيرد.
منابع
Bates, R.L. & J.A.Jackson, GLOSSARY OF GEOLOGY, Second Edition, American Geology Institute, 1980
واژههاي مصوّب فرهنگستان تا پايان سال ۱۳۸۹ (مجموع هشت دفتر فرهنگ واژههاي مصوّب فرهنگستان)
منابع: ويكي پديا و talagostar . com
روشهاي پوسش
پوسش به شكل هوازي و بي هوازي انجام ميگيرد. عمل كمپوست روباز بدون پوشاندن توده موادآلي انجام ميگيرد؛ و كمپوست بيهوازي Anaerobic به شكل سربسته انجام ميگيرد؛ و فرايندي است كه عمل كمپوست و تجزيه ميكربي مواد آلي مختلط، در غياب اكسيژن انجام ميگيرد. باكتريهاي تخميركننده، توليدكننده H2 (كاهنده پروتون) و متانزا سه گروه عمده ميكرو ارگانيسمهاي فعال در اين فرايند هستند. تجزيه موادآلي بوسيله دستهاي از باكتريهايي كه توليد دي اكسيد كربن و متان ميكنند (باكتريهاي استوژنيك و متانوژنيك) اتفاق ميافتد اين باكتريها در رنج دماي بهينه ۳۵–۳۹ ◦C (مزوفيليك) ۵۵–۶۰ ◦C عمل هضم را انجام ميدهند. زبالهها توسط آنزيمها مشابه آنچه كه در معده انجام ميگيرد مواد الي را به قندها و آمينو اسيدها و مواد حياتي مورد نياز نباتات تبديل ميكنند.
روش تراكتوري
در اين روش زباله ميكس شده در رديفهاي موازي انباشت ميشود و تراكتوري كه دستگاه ميكس در كنار آن نصب شده از ميان رديفها حركت كرده و عمل ميكس را انجام ميدهد، سپس تراكتور ديگري با دستگاه خردكن به همان شيوه عمل مينمايد.
روش دپوي پشتهاي
در اين روش زباله ميكس شده بعد از انباشت پشتهاي در اثر فشار طبقات بالاتر آرام آرام و به مرور زمان تجزيه ميگردد.
چگونگي توليد
در كمپوست از مخلوط موادي چون كود حيواني، خاك، مواد زائد گياهي مانند كاه و برگ و شاخههاي بسيار خرد شده و زاتدات آشپزخانه كه شامل پوست ميوهها، ميوههاي غيرقابل مصرف، زائدات سبزيجات، ته ماندههاي خوراكي، پوست تخم مرغ ريز شده، خاك اره استفاده ميشود؛ ولي بايد از موادي كه حشرات موذي را به خود جذب ميكند و همچنين شاخ و برگهاي درختان سوزني برگ (مخروطيان) به دليل اسيدي كردن پياچ توده كمتر استفاده شود.
رطوبت
رطوبت مطلوب پوسش بين ۴۰ تا ۶۰ درصد ميباشد. رطوبت كمتر و بيشتر فرايند كمپوست را مختل مينمايد.
جريان هوا
بستگي به نوع كمپوست دارد.
دما
دماي مناسب براي فرايند كمپوست بستگي به نوع كمپوست دارد.
پياچ پوسال
پياچ كمپوست بايد بين ۷ تا ۹ باشد. در مراحل اوليه پياچ كمپوست تا ۶٫۵ كاهش مييابد؛ ولي در مراحل بعدي افزايش مييابد.
نسبت كربن به نيتروژن
نسبت كربن به نيتروژن (C/N) به نسبت ۳۰ كربن به ۱ نيتروژن بوده و نبايد نسبت كربن بيشتر از اين افزايش يابد اين امر براي ميكروارگانيسمها و درنتيجه فرايند تجزيه بسيار حياتي است. مواد قهوهاي و خشك مانند كاه و خاك اره داراي كربن بيشتري بوده و عمل تجزيه را طولاني ميكنند و درنتيجه بايد به نسبت زياد در كمپوست استفاده نشود. از آنسو مواد سبز مانند برگها، چمن زده شده، ته ماندههاي خوراكي، سبزيجات و پوست ميوهها نيتروژن بيشتري دارند كه استفاده از آنها براي تسريع كمپوست بسيار ضروري است.
منابع: ويكي پديا و talagostar . com
تنش مؤثر
از ويكيپديا، دانشنامهٔ آزاد
در سال ۱۹۳۶ براي اولين بار كارل فون ترزاقي، رابطههاي تنش مؤثر را پيشنهاد داد.[۱] چون اين تنش محاسبه شده در جابجايي خاك مؤثر است و خود عامل تغيير شكلها در خاك است، از عبارت مؤثر، براي آن استفاده شدهاست. تنش مؤثر، تنشي است كه بوسيلهٔ بدنهٔ خاك (اسكلت خاك) تحمل ميشود.
تنش مؤثر 'σ با استفاده از دو عبارت تنش كل يا σ و فشار آب حفرهاي يا u بدست ميآيد:
σ ′ = σ − u {displaystyle sigma '=sigma -u,} {displaystyle sigma '=sigma -u,}
مقدار تنش كل و فشار آب حفرهاي در مسئلههايي كه پيچيدگي ندارند از رابطهٔ زير بدست ميآيد:
σ = H s o i l γ s o i l u = H w γ w {displaystyle {begin{aligned}sigma &=H_{soil}gamma _{soil}\u&=H_{w}gamma _{w}end{aligned}}} {displaystyle {begin{aligned}sigma &=H_{soil}gamma _{soil}\u&=H_{w}gamma _{w}end{aligned}}}
مفهوم تنش مؤثر بيشتر شبيه خود مفهوم تنش است و رابطهٔ آن نيز بر همين پايه ساخته شدهاست. در مسئلههاي پايداري شيرواني، مفهوم تنش مؤثر از مفاهيم پر كاربرد است.[۲]
اگر بخواهيم رفتار تك تك دانههاي خاك را در نظر بگيريم، رابطهٔ تنش مؤثر بسيار پيچيده تر خواهد شد.
منبع
ويكيپدياي انگليسي
[نهفتن]
ن ب و
موضوعات مربوط به مهندسي خاك و پي
خاكها
رس • لاي • ماسه • شن • گياخاك
خواص خاكها
هدايت هيدروليكي • محتواي آب • نسبت خلأ • چگالي ظاهري خاك • بندش • آماسپذيري رينولد • زاويه قرار • چسبندگي • پوكي • قابليت نفوذ • ذخيرهسازي مخصوص
مكانيك خاك
تنش مؤثر • فشار آب حفرهاي • مقاومت برشي • فشار روبار • تحكيم • تراكم خاكها • طبقهبندي خاكها • امواج برشي • فشار جانبي خاك
كاوشهاي مكانيك خاك
آزمايش نفوذ مخروط • آزمايش نفوذ استاندارد • ژئوفيزيك اكتشافي • چاه ديدهباني • گمانهها
آزمونهاي آزمايشگاهي
حدود آتربرگ • نسبت كاليفرنياي باربري • آزمايش مستقيم برش • آبسنج • آزمون فشردگي پروكتور • مقدار آر • آزمايش دانهبندي • آزمايش سه محوري برش • آزمايشهاي هدايت هيدروليكي • آزمايشهاي محتواي آب
آزمونهاي صحرايي
پيمايش صوتي چاه به چاه • آزمايش چگاليسنج هستهاي
پيها
ظرفيت باربري • شالودههاي كمعمق • شالودههاي عميق • آزمايش بارگذاري ديناميكي • تحليل معادله موج
ديوارهاي حائل
خاكهاي پايدار شده به طريق مكانيكي • ميخكوبي خاك • ميل مهار • تورسنگ • ديوار دوغاب
پايداري شيرواني
حركت تودهاي خاك • زمينلغزش
زمينلرزهها
روانگرايي خاك • طيف پاسخ • خطرات ناشي از زلزله • اندركنش زمينها و سازهها
ژئوسينتتيك
پارچهگونهها • غشاءهاي زمين
ابزار ديدهباني پايداري
ديدهباني تغيير شكلها • ديدهباني خودكار تغيير شكلها
رده:
مكانيك خاك
منابع: ويكي پديا و talagostar . com
اوپال ليگنوس
از ويكيپديا، دانشنامهٔ آزاد
اوپال ليگنوس
اطلاعات كلي
دليلنامگذاري ساختمان نواري در اين نوع اوپال در هر قشر يا نوار به رنگ خاصي است كه شاخص اين كاني است. دراصل تنهها و شاخههاي درختان بودهاند كه سيليسي شده و اوپال بافتها و ساختمانهاي چوبي را فراگرفتهاست. ازنظر ساختمان اصلي كه چوبي بودهاست.
نام ديگر Opale_Ligneuse
فرمول شيميايي SiO2.nH2O
تركيب شيميايي محلول در KOH , HF متغير - درصد H2O بين ۲۷-۱ درصد در تغيير است و ادخالهاي Ca-Mg-Al Fe,As نيز دارد.
رده بندي اكسيد
اطلاعات كاني شناسي
شكل بلوري بي شكل
شكل ظاهري قلوهاي شكل - استالاكتيتي - كنكرسيوني - قشري - پسودومورف به طور محلي فراوان است و بيشتر در چك اسلواكي، آمريكا، روماني، URSS، آرژانتين، مصر
رنگ زرد روشن - قهوهاي - قرمز - قهوهاي - سياه - گاه نوارهاي سياه و سفيد
رنگ خاكه سفيد
سختي موس ۵٫۵
وزن مخصوص ۲٫۲-۲٫۷
رخ ندارد
جلا شيشهاي - چرب - مات
شكستگي صدفي
شفافيت شفاف - نيمه شفاف
خاصيت مغناطيسي ندارد
پاراژنز سختي - انحلال در اسيدها (اوانسيت) -چگالي - خواص نوري - اشعه Xكالسدوئن - اوانسيت- اوپال كامون- هياليت- كالسدوئن
اطلاعات معدني
منشأ تشكيل بعد از آتشفشاني
محل پيدايش آمريكا
اوپال ليگنوس (به انگليسي: Opale_Ligneuse) با فرمول شيميايي SiO2.nH2O از مجموعه كاني هاست و ساختمان نواري در اين نوع اوپال در هر قشر يا نوار به رنگ خاصي است كه شاخص اين كاني است. دراصل تنهها و شاخههاي درختان بودهاند كه سيليسي شده و اوپال بافتها و ساختمانهاي چوبي را فراگرفتهاست. ازنظر ساختمان اصلي كه چوبي بودهاست. محلول در KOH , HF متغير - درصد H2O بين ۲۷-۱ درصد در تغيير است و ادخالهاي Ca-Mg-Al Fe,As نيز دارد. براي اولين بار در آمريكا كشف شد و از نظر شكل بلور: بي شكل، رنگ: زرد روشن - قهوهاي - قرمز - قهوهاي - سياه - گاه نوارهاي سياه و سفيد، شفافيت: شفاف - نيمه شفاف، شكستگي: صدفي، جلا: شيشهاي - چرب - مات، رخ: ندارد، سيستم تبلور: آمرف و در ردهبندي اكسيد است همچنين خاصيت مغناطيسي ندارد و منشأ تشكيل آن بعد از آتشفشاني است.
همايند كانيشناسي (پارانژ) آن سختي - انحلال در اسيدها (اوانسيت) -چگالي - خواص نوري - اشعه Xكالسدوئن - اوانسيت- اوپال كامون- هياليت- كالسدوئن است ، از نظر ژيزمان قلوهاي شكل - استالاكتيتي - كنكرسيوني - قشري - پسودومورف به طور محلي فراوان است و بيشتر در چك اسلواكي، آمريكا، روماني، URSS، آرژانتين، مصر يافت ميشود.
جستارهاي وابسته
كاني
منبع
پرديس كشاورزي ايران
[نمايش]
ن ب و
كانيها
نشان خرد اين يك مقالهٔ خرد پيرامون كانيشناسي است. با گسترش آن به ويكيپديا كمك كنيد.
منابع: ويكي پديا و talagostar . com
حدود اتربرگ
از ويكيپديا، دانشنامهٔ آزاد
حدود اتربرگ يك معيار تعريف شده براي ميزان رطوبت خاك است. بر اساس اين معيار سه حد براي مقدار رطوبت موجود در آب تعريف ميشود: حد انقباض (SL)، حد خميري و حد رواني. خاكهاي ريزدانه بر اساس مقدار آب جذب شده توسط آنها حالتهاي مختلفي به خود ميگيرند. اين سه حد مرز ميان چهار حالت رفتار خاك كه عبارتنداز: سفت (جامد) و نيمه سفت (نيمه جامد) و خمير (پلاستيك) و مايع (روان)، ميباشند. حدود اتر برگ اولين بار توسط شيميدان سوئدي، آلبرت اتربرگ مطرح شدند و سپس توسط آرتور كاساگرانده در قالب مقاله اي در سال ۱۹۳۲ در مكانيك خاك استانداردسازي شدند.[۱]
محتويات
۱ تعيين حدود اتر برگ
۱.۱ حد انقباض (SL)
۱.۲ حد خميري (PL)
۱.۳ حد رواني (LL)
۲ اهميت آزمايش حد رواني
۳ پانويس
تعيين حدود اتر برگ
براي به دست آوردن حدود اتربرگ پيش از هركاري خاك را از الك نمره ۴۰ عبور ميدهيم چرا كه اين حدود براي خاكهاي با اندازه بزرگتر تعريف نميشود.
حد انقباض (SL)
حد انقباض كم كاربردترين حدود اتربرگ است. اين مقدار در واقع مقدار رطوبتي است كه خاك با از دست دادن مقدار بيشتر از آن كاهش حجمي نخواهد داشت.
حد خميري (PL)
در صد رطوبتي كه در آن نقطه خاك از حالت نيمه سفت به حالت خمير در مي آيد را حد خميري ميگويند. براي بدست آوردن حد خميري نيز چنين عمل ميكنند كه ابتدا خاك مرطوب را با دست و روي شيشه به صورت فتيلههاي درآورده تا ضخامت اين فتيلهها به ۳٫۲ ميليمتر باشد و بايد فتيلهها داراي تركهاي طولي (نه پيچشي) باشند پس تا زماني اين كار را ادامه ميدهند تا فتيليه اي به ضخامت ۳٫۲ ميليمتر در بيايد. سپس ميتوان درصد رطوبت اين فتيله را بدست آورد اين مقدار رطوبت همان حد خميري است.[۲]
حد رواني (LL)
جام كاساگرانده محتوي خاك
براي بدست آوردن حد رواني از آزمايش تعيين حد رواني (جام كاساگرانده) استفاده ميشود. ابتدا داخل كاسه دستگاه كاساگرانده را از خاك پر كرده (به مقدار ۲/۳ ارتفاع جام) و بعد با شيار زن يك شيار روي خاك مرطوب ايجاد كرده و هندل دستگاه را به حركت درميآوريم. در هر بار كاسه دستگاه به مقدار يك سانتيمتر بالا رفته و در برگشت ضربه اي به خاك وارد ميكند و هر ضربه معادل ۱gr/cm2 تنش برشي به خاك وارد ميكند.[۳]
اهميت آزمايش حد رواني
اهميت عمده اين آزمايش در طبقهبندي خاكهاست چرا كه عدد حد رواني (LL) يكي از اعداد تعيين كننده در طبقهبندي ميباشد.
پانويس
گروه علمي فدك
تعيين حدود اتربرگ - حد رواني و حد خميري
گزارش سوم عمليات مكانيك خاك
منابع: ويكي پديا و talagostar . com
معادله دارسي ويسباخ
از ويكيپديا، دانشنامهٔ آزاد
در مكانيك سيالات، رابطهٔ دارسي ويسباخ (به انگليسي: Darcy–Weisbach equation) عبارتي است كه به كمك آن ميتوان هد يا فشار تلف شدهٔ سيالي را كه در امتداد مسير يك لوله حركت ميكند، (به علت وجود اصطكاك) يافت. اين رابطه به نام دانشمندان، هنري دارسي و جوليوس ويسباخ نامگذاري شدهاست. اين رابطه شامل يك ضريب بي بعد ميباشد كه به نامهاي ضريب اصطكاك دارسي، ضريب اصطكاك دارسي ويسباخ يا ضريب اصطكاك مودي شناخته ميشود.
هد تلفشده
هد تلفشده توسط اين رابطه عبارتست از:
h f = f ⋅ L D ⋅ V 2 2 g {displaystyle h_{f}=fcdot {frac {L}{D}}cdot {frac {V^{2}}{2g}}} {displaystyle h_{f}=fcdot {frac {L}{D}}cdot {frac {V^{2}}{2g}}}
كه در آن:
hf هد تلف شده به علت وجود اصطكاك ميباشد.
L طول لوله بوده
D قطر هيدروليكي لولهاست (كه در مورد لوله با سطح مقطع دايروي همان قطر دايره ميباشد)
V سرعت ميانگين سيال جاري در لوله ميباشد
g شتاب گرانشي محلي زمين
f ضريب اصطكاك دارسي است كه عدد بي بعدي ميباشد و مقدار آن با توجه به نوع زبري لولهها و عدد رينولدز و به كمك نمودار مودي چارت يا رابطه كلبروك تعيين ميشود.
منابع
Manning، Francis S.; Thompson، Richard E. (1991), Oilfield Processing of Petroleum. Vol. 1: Natural Gas, PennWell Books, ISBN 0878143432، 293.
معادله هيزن ويليامز
از ويكيپديا، دانشنامهٔ آزاد
در علم مكانيك سيالات رابطهٔ هيزن ويليامز يك رابطهٔ تجربي است كه دبي آب در يك لوله را با خواص فيزيكي لوله و افت فشار ناشي از اصطكاك مرتبط مي كند. اين رابطه در طراحي سيستم هاي انتقال آب كاربرد دارد. رابطهٔ هيزن ويليامز نسبت به روابط ديگري كه افت هد ها را محاسبه مي كنند از اين جهت امتياز دارد كه ضريب اصطكاك در آن تابعي از عدد رينولدز نمي باشد. اما داراي عيبهايي نظير اين كه فقط براي آب معتبر است و تاثيرات دما و ويسكوزيته را لحاظ نمي كند- نيز هست.
شكل كلي
V = k C R 0.63 S 0.54 {displaystyle V=k,C,R^{0.63},S^{0.54}} {displaystyle V=k,C,R^{0.63},S^{0.54}}
كه در آن :
V سرعت متوسط در لوله
K ضريب تبديل در يكاهاي مختلف (براي سيستم SI برابر 0.849 مي باشد و براي سيستم انگليسي 1.318)
C ضريب زبري يا ضريب هيزن – ويليامز است كه بستگي به جنس لوله، قطر ، سرعت آب در لوله و عمر لوله دارد.
R قطر هيدروليكي
S شيب خط انرژي ( افت هد بر واحد طول لوله )
جستارهاي وابسته
رابطه دارسي ويسباخ
ديناميك شارهها
منابع
مشاركتكنندگان ويكيپديا. «Hazen–Williams equation». در دانشنامهٔ ويكيپدياي انگليسي ، بازبينيشده در ۰۳ ژوئن
منابع: ويكي پديا و talagostar . com
تعداد صفحات : 0